کد مطلب:38406
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:20
چرا حر بن يزيد رياحي در كربلا با اين كه فرمانده سپاه خود و همه از او شنوايي داشتند به تنهايي به امام 7پيوست و از نيروهايش استفاده ننمود؟
حر بسيار با شخصيت و از بزرگ ترين سرداران سپاه دشمن بود, به حدّي كه نامزد اميري كلّ سپاه كربلا بود. اگر مي پرسيدند بعد از عمر بن سعد شخصيت دوم در اين لشكر كيست , به طور حتم به حر اشاره مي كردند.براي شخصيت داشتن او همين بس كه اولين فرماندهي است كه با هزار سوار مأمور دستگيري امام 7و بردن حضرت نزد عبيدالله بن زياد است .(1)
به علاوه اناسن سليم النفسي بود كه قلباً به خاندان نبوّت ارادت داشت . گفته اند: وقتي از دار الأمارهء كوفه بامأموريت بستن راه بر امام 7بيرون آمد, ندايي آمد كه : اي حر! مژده باد تو را به بهشت !(2)
روشن است كه چنين شخصيتي با آن مأموريت فوق العاده و مهمّ و نجابت خانوادگي هرگز از ديد تيزبين جاسوسان عبيدالله در امان نخواهد بود و همه حركاتش تحت نظر جاسوسان ابن مرجانه است . چنان كه مي نويسندوقتي حضرت به نينوا رسيد, سوار مسلّحي از جانب كوفه رسيد. به مجرد رسيده به حر و همراهانش سلام كرد و به حسين و يارانش توجهي نكرد. وي نامه اي از جانب عبيدالله به اين مضمون به حر داد:
اي حر! حسن را در بيابان بدون آب و فرود آور و كار را بر او تنگ بگير. به قاصد گفته ام : از تو جدا نشود تا خبرانجام فرمانم را بياورد.(3)
ثانياً: معلوم نبود كه سپاه حر در صورت پيوستن او به امام 7از وي اطاعت مي كردند, بلكه به احتمال زياد علناًبا او مخالفت مي نمودند.
ثالثاً: تا روز عاشورا باور نمي كرد كه عمر بن سعد با امام بجنگد. وقتي فهميد مي خواهند با حسين بجنگند, به بهانهء آب دادن اسب خويش , از اردوگاه عمر بعد جدا شد و به كاروان حسين و جبههء حق پيوست .
اين در وقتي بود كه اختيار سپاهيانش در دستش نبود; وانگهي فرصتي براي صحبت كردن و آماده نمودن آن هاي براي پيوستن به امام نبود.
(پـاورقي 1.مجموعه آثار, ج 17 شهيد مطهري , ص 257
(پـاورقي 2.محدثي , فرهنگ عاشورا, ص 144
(پـاورقي 3.نظري منفرد, قصه كربلا, ص 28
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.